سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زخم خورده

بیا دیگر...


چشمها را بر دریچه ی انتظار پلک نمی زنم.

اشکها در بستر گونه ها سرود دلتنگی سر می دهند.

آن سوی وسعت بارانی دل آفتاب یاد تو جاریست.

ساحل ماسه ای دستانم هنوز از عشق تو نمناک است.

نیلوفران خیس از شرم نگاه شعر شادی زمزمه می کنند.

نبض زمان نفس نفس میزند از حسرت دیدارت .

آغوش سرد دشت روزهاست گرمی عشق تورا منتظراست.

بیا که غروب دیگرازغربتش به تنگ آمده است.

بیا دیگر...



+ نوشته شده در یادداشت ثابت - پنج شنبه 92/11/25 ساعت 2:4 عصر توسط قلب زخم خورده | نظر

بخوان درد را....

 

دیشب را تا صبح بدنبالت گشتم

لابه لای تمام خاطرات گذشته...

تمام خوبهایم را ورق زدم...

لحظه به لحظه اش را...

رد پایت همه جا جاریست...

اما...

دوباره تکرار داستان همیشگی

نبود تو و انتظار من...!!!

امروز را هم دوباره دنبالت می گردم......مثل همه روزهای نبودت!!!

امروز هم سراغت را از تمام برگ ها می گیرم...!

شاید 

برگی را از قلم انداخته باشم............



+ نوشته شده در یادداشت ثابت - پنج شنبه 92/11/25 ساعت 2:0 عصر توسط قلب زخم خورده | نظر

دلم....

 

دلم برای کسی تنگ است که گمان میکردم :

می آید ..... می ماند ....

و به تنهائیم پایان میدهد آمد

..... رفت ......

و به زندگی ام پایان داد ... !!



+ نوشته شده در یادداشت ثابت - پنج شنبه 92/11/25 ساعت 1:58 عصر توسط قلب زخم خورده | نظر

سلام

سلام ......

من دوباره اومدم .اومدم تا دوباره بنویسم

تا دویاره با سکوت فریاد بزنم........دلم شکست



+ نوشته شده در یادداشت ثابت - پنج شنبه 92/11/25 ساعت 1:43 عصر توسط قلب زخم خورده | نظر

خدانگهدار

 

همیشه نــگاهــت به آن بـالا بــاشــد

 

تا دلت از آدمها و کارهای این پایین نشکند.....

 

عمراین وبلاگ هم به اتمام رسید....

 

چیزهایی که در گذشته بود بگذار در گذشته باقی بمانند....

 

یــــــــــــــا حق....



+ نوشته شده در یادداشت ثابت - سه شنبه 92/3/15 ساعت 12:59 عصر توسط قلب زخم خورده | نظر

خدانگهدار

 

همیشه نــگاهــت به آن بـتالا بــاشــد

 

تا دلت از آدمها و کارهای این پایین نشکند.....

 

عمراین وبلاگ هم به اتمام رسید....

 

چیزهایی که در گذشته بود بگذار در گذشته باقی بمانند....

 

یــــــــــــــا حق....



+ نوشته شده در یادداشت ثابت - سه شنبه 92/3/15 ساعت 12:59 عصر توسط قلب زخم خورده | نظر

دوست دارم تنها دلیل زندگیم

 

خوشحالم تو زندگی عشق و آرامش دارم من

 

هر وقت دلم میگیره از دنیا پای بارون میبارم

 

هر روز با امیدی دار و هر شب با رویا میخوابم

 

من روزای سختی رو داشتم اما به دل امیدوارم

 

واسه آسون آبی و غروب سرخابی و شب مهتابی

 

هر چی که منو عاشق ترم میکنه خوشحالم.......



+ نوشته شده در یادداشت ثابت - پنج شنبه 92/3/3 ساعت 6:19 عصر توسط قلب زخم خورده | نظر

شــــــــــــــب و تنهایی

 

شب است و تنهایی در این اتاق تاریک و سرد

 

نگاهم را با نگاهش در امیخته ام

 

چه صبور است!!!!!!!

 

چه سفید روی!!!!!

 

تنها سخن میگویم

 

بی آنکه دلیل حرفها و اشکهایم را بپرسد!!!

 

تلئلوی خورشید مرا به خود می آورد

 

نورش را به رخ دل تاریکم میکشد

 

نگاهم را به او دوختم!

 

همچنان سکوت در برگرفته و شانه ای برای تنهایی هایم

 

آری،دیوار سرد اتاقم تنها شریک دلتنگی هایم است...




+ نوشته شده در یادداشت ثابت - دوشنبه 92/2/17 ساعت 12:34 صبح توسط قلب زخم خورده | نظر

دل نوشته

دل شکسته؛تکراری میشود؛بــــی آنکه

 

نگاهی به خورده های شکسته اش بیاندازند...

 

هر کس با تلنگری دلی را میلرزاند...

 

هردستی با سنگینیش ضربه ای میزند

 

نگاهم را به آدمهایی دوخته ام که نمیدانند

 

عشق چیست و حرمتش تا چه حد است!!

 

خدایم گفت احساسم را برایت هدیه دادم

 

یعنی خدایم تا این حد احساسش سنگین است

 

که مخلوقش این چنین دل را میلرزاند!!!!!!!!!!!

 



+ نوشته شده در یادداشت ثابت - دوشنبه 92/2/17 ساعت 12:28 صبح توسط قلب زخم خورده | نظر

فریااااااااااد

 

یکی میتواند بگوید که چگونه میشود

 

عاشقانه هایم را فریاد زنم!!!!!!!!!!!



+ نوشته شده در یادداشت ثابت - جمعه 92/1/31 ساعت 9:22 عصر توسط قلب زخم خورده | نظر

:: مطالب قدیمی‌تر >>